250 روش برای نه گفتن

[Mahgol]

*سناریو
ممکن است سر راهت این بسته را تا خیابان گوردون برایم بیاوری؟سر راهت است.

اینجا چه اتفاقی افتاده است:
خیلی هم سر راه نیست.برای رفتنبه خیابان گوردون باید مسیری پرترافیک را طی کنید و البته در ان محله جای پارک هم نیست.فقط باید بیست دقیقه این طرف و ان طرف بروید تا جای پارک پیدا کنید.اگر هم صاحبخانه منزل نباشد نمی توانید بسته را همانجا رها کنید بلکه باید آن را به خانه بیاورید و مسئولیت نگهداری از آن را هم عهده دار شوید.اگر هم خانه باشد شاید ساعتها وقتتان را گرفته و با شما صحبت کند.احساس می کنید باید این کار را انجام دهید اما واقعا از ته قلب تمایلی به انجام آن ندارید.

پاسخ:
نه امروز از مسیر دیگری می روم.

هشدار:
از اینکه ارزش خود را با انجام کارهای دیگران بسنجید دست بردارید.شما کارهای بسیار زیادی برای این دوست انجان داده اید.

[Mahgol]

*سناریو:
می آیی کابینتهایم را مرتب کنی؟یادت باشد که لیوانها را در طبقه بالا و کاسه و بشقاب ها را در طبقه پایین بگذاری که دستم به انها برسد.

اینجا چه اتفاقی افتاده است:
از همان اول این درخواست شرایط دارد.شما دارید به دوستی کمک می کنید که از لحظه ای که وارد خانه اش شده اید دارد برایتان شرط می گذارد.او فقط به دنبال کسی است که کارهایش را انجام دهد و چه کسی بهتر از شما.

پاسخ:
نه،بهتر است خودت این کار را انجام دهی،خودت بهتر می دانی هرچیزی را کجا بذاری.

هشدار:
دوستان سخت گیر و کمال گرا همیشه از کارهایی که انجام می دهید ایراد خواهند گرفت.

[Mahgol]

*سناریو:
دو تا بلیط تاتر برای فردا شب دارم.بیا با هم برویم.

اینجا چه اتفاقی افتاده است:
خیلی خوب است،شما برای تماشای یک نمایش دعوت شده اید.اما مشکلی وجود دارد.اینکه شما اصلا علاقه ای به تاتر ندارید.

پاسخ:
متشکرم.نظر لطف تو است که مرا دعوت می کنی.من سینما را ترجیح می دهم.شاید الی یا گراهام دوست داشته باشند با تو بیایند.آنها تاتر را دوست دارند.

هشدار:
شما مجبور نیستید که در همه جا با دوستانتان باشید.

[Mahgol]

*سناریو:
با من بیا،حوصله ندارم تنها بروم.

اینجا چه اتفاقی افتاده است:
دوباره ترس از تنهایی احیا شده است.بچگی اتان را به یاد می آورید که در کلاس نادیده گرفته می شوید.هرگز برای تیم بسکتبال انتخاب نشدید.وقتی که برای مهمانی تولد دعوت نشدید.وقتی هیچ کس با شما قرار ملاقات نمی گذاشت و تمام مدتی را که تنها برای فیلم دیدن به سینما می رفتید.حال در جوانی از شر تنهایی راحت شده اید.زمان تغییر کرده است.حال دیگر تنها نیستید.

پاسخ:
نه،برایم امکان پذیر نیست که با تو بیایم.

هشدار:
توجه داشته باشید که احساسات کودکی گذشته است و دیگر نباید کودکانه رفتار کنید.