روزمنو، محبوب ترین انجمن آشپزی و شیرینی پزی ایرانی

برگشت   روزمنو، محبوب ترین انجمن آشپزی و شیرینی پزی ایرانی > دینی و مذهبی > هزار قله ی عشق

هزار قله ی عشق

خاطرات، وصیتنامه و خاطرات همسران شهدا


User Tag List

پاسخ
 
امکانات حالات نمایش
قدیمی 2011-11-30, 10:16 AM   #16
بادصبا
کاربر جدید
 
آواتار بادصبا
 
تاریخ عضویت: Dec 2010
ارسالها: 77
تشکر کرده : 3,298
تشکر شده 561 بار در 88 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
بادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant futureبادصبا has a brilliant future
پیشفرض پاسخ: به مجنون گفتم: " زنده بمان "

یادم هست در یکی از سفر هایی که به روستا ها می رفت همراهش بودم. داخل ماشین هدیه ای به من داد. اولین هدیه اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم. خیلی خوشحال شدم و همانجا بازش کردم دیدم روسری است؛ یک روسری قرمز با گل های درشت. من جا خوردم، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت:” بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند.” از آن وقت روسری گذاشتم و مانده.
من می دانستم بچه ها به مصطفی حمله می کنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد می آوری موسسه، اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می کرد (خودم متوجه می شدم) مرا به بچه ها نزدیک کند. می گفت:” ایشان خیلی خوبند. این طور که شما فکر می کنید نیست. به خاطر شما می آیند موسسه و می خواهند از شما یاد بگیرند. ان شا الله خودمان به ش یاد می دهیم.” نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آن چنانی اند. این ها خیلی روی من تاثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد. نه ماه…. نه ماه زیبا و بعد ازداوج کردیم
Attached Images
 
__________________
خودت باش!
بادصبا آفلاین است   پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از دوست گرامی بادصبا عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), elahe jon (2012-11-28), fahime (2012-12-26), lamiya (2013-09-16), Mahdiye* (2013-10-07), Narges (2012-01-20), ماهمون (2011-11-30)
قدیمی 2011-11-30, 02:21 PM   #17
ماهمون
کاربر خیلی فعال
 
آواتار ماهمون
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,208
تشکر کرده : 12,429
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
ماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond repute

مدال های افتخار

butterfly پاسخ: به مجنون گفتم: " زنده بمان "

اوایل ازدواجمان, هنوز نمیتوانستم هر غذایی را درست کنم. یک روز تاس کباب پختم و منتظر شدم تا یوسف از سر کار برگردد و با هم نهار بخوریم.یوسف که آمد, رفتم تا غذا را بکشم. در قابلمه رو که برداشتم دیدم همه سیب زمینی ها له شده!

خیلی ناراحت شدم و رفتم گوشه ای نشستم و گریه کردم بعد از چند لحظه یوسف آمدو علت ناراحتی من رو سوال کرد. قضیه را برایش توضیح دادم در حالی که میخندید, به طرف غذا رفت. غذا را کشید و آورد سر سفره و با هم خوردیم.

آنقدر سر سفره از غذا تعریف کرد که فراموش کردم غذا خراب شده. آن روز یوسف نه تنها به غذا ایزاد نگرفت,بلکه نشان داد مثل همیشه کم توقع و شکر گذار است.

سردار شهید یوسف کلاهدوز
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟
ماهمون آفلاین است   پاسخ با نقل قول
9 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), elahe jon (2012-11-28), fahime (2012-12-26), lamiya (2013-09-16), Mahdiye* (2013-10-07), Narges (2012-01-20), roya5 (2011-12-23), zariattari (2012-07-15), بادصبا (2011-12-03)
قدیمی 2011-12-04, 02:44 PM   #18
ماهمون
کاربر خیلی فعال
 
آواتار ماهمون
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,208
تشکر کرده : 12,429
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
ماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond repute

مدال های افتخار

butterfly پاسخ: به مجنون گفتم: " زنده بمان "

نزدیک "عملیات خیبر" بود. زمستان بود و ما در اسلام آباد غرب بودیم.از تهران آمد خانه.چشم های سرخ و خسته اش داد میزد چند شب است نخوابیده.تا آمدم بلند شوم, نگذاشت. دستم را گرفت و نشاندم.

گفت:" امشب نوبت منه که از خجالت تو بیرون بیام."

گفتم:" ولی تو, بعد از این همه وقت, خسته و کوفته اومدی ..."

نگذاشت حرفم تمام شود.رفت خودش سفره را انداخت.غذا را کشید و آورد.بعد هم غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد.

چای ریخت و آورد و داد دستم و گفت:"بفرما بخور."

سردار شهید حاج محمدابراهیم همت
Attached Thumbnails
6482_595.jpg  
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟
ماهمون آفلاین است   پاسخ با نقل قول
9 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), elahe jon (2012-11-28), fahime (2012-12-26), lamiya (2013-09-16), Mahdiye* (2013-10-07), Narges (2012-01-20), roya5 (2011-12-23), zahra82 (2012-06-30), zariattari (2012-07-15)
قدیمی 2011-12-18, 04:57 PM   #19
ماهمون
کاربر خیلی فعال
 
آواتار ماهمون
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,208
تشکر کرده : 12,429
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
ماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond reputeماهمون has a reputation beyond repute

مدال های افتخار

butterfly پاسخ: به مجنون گفتم: " زنده بمان "

مهمان ها که به خوشی رفتند, علی افتاد به جان ظرفها.مثل هر وقت که مهمان داشتیم.

گفت: " من تاید میزنم, تو آبکش."

گفتم:" بیا برو بیرون." گفت: " محاله! "

دستش رو کشیدم و بیرونش کردم. باز آمد.

گفتم: " سرو صدا نکن بچه بیدار می شه." یک پارچه برداشت و بست به کمرش و ظرفها رو شست و من آبکشیدم.

بعد افتاد به جان اتاق ها. جارو کشید و گردگیری کرد.

گفتم: " میشه از چنین کسی دل کَند؟ "

گفت: " من شرمنده ی تو هستم که بار زندگی به دوشت سنگینی میکنه..."

ســـردار شهـــید علــــی بیـــنا

قسمتی از وصیتنامه شهید در روزمنو
Attached Thumbnails
علی بینا.jpg  
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟
ماهمون آفلاین است   پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), elahe jon (2012-11-28), fahime (2012-12-26), lamiya (2013-09-16), Mahdiye* (2013-10-07), Narges (2012-01-20), roya5 (2011-12-23)
قدیمی 2011-12-23, 04:00 PM   #20
roya5
کاربر نیمه فعال
 
آواتار roya5
 
تاریخ عضویت: Dec 2011
موقعیت: شيراز
ارسالها: 141
تشکر کرده : 735
تشکر شده 731 بار در 155 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 0 Thread(s)
roya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to beholdroya5 is a splendid one to behold
پیشفرض پاسخ: به مجنون گفتم: " زنده بمان "

عالي بود ماهمون جون همشو خوندم منم ميتونم خاطرات شهدا رو كه خوندم بذارم


اجازه هست
roya5 آفلاین است   پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از دوست گرامی roya5 عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند :
Azijam (2012-11-27), elahe jon (2012-11-28), fahime (2012-12-26), lamiya (2013-09-16), Mahdiye* (2013-10-07), Narges (2012-01-20), ماهمون (2011-12-23)
پاسخ

کلیدواژه
فرشته, قرآن, لباس, لبخند, مجنون, نماز, کوفته, گفتم, اسباب کشی, به, حلقه, خاکی, خدا, داستان, دعا, روزمنو, روزه, زمستان, زنده بمان, زیبایی, شهید, شهادت, شهدا, شیرینی, عکس


در حال حاضر کاربران زیر مشغول مشاهده این تاپیک می باشند: 1 (0 عضو و 1 میهمان)
 
امکانات
حالات نمایش

قوانین ارسال
نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
نمی توانید به موضوعات پاسخ دهید
نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
نمی توانید نوشته خود را ویرایش کنید

BB code فعال
Smilies فعال
[IMG] فعال
HTML غیرفعال

Forum Jump

موضوعات مشابه
موضوع نویسنده انجمن پاسخها آخرین نوشته
به خدا گفتم... beheshteh مناجات با خدا 23 2016-06-15 09:43 AM


Free PageRank Checker

ساعت: 04:38 AM بوقت GMT +3.5


Powered by: vBulletin Version 3.8.6
Copyright © 2000-2006 Jelsoft Enterprises Ltd.

قدرت این انجمنها در استفاده از برنامه vBulletin می باشد.
حقوق نرم افزار استفاده شده در سایت برای Jelsoft Enterprises Ltd محفوظ است.
استفاده از محتوای سایت تنها با ذکر نام و آدرس سایت مجاز است. در صورت تخلف پیگرد قانونی دارد