![]() |
|
آموزگاران مکتب نــور سیره انبیاء و امامان |
![]() |
|
|
امکانات | حالات نمایش |
![]() |
#16 |
کاربر خیلی فعال
![]() تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,207
تشکر کرده : 12,427
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]()
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب از محمد بن مسلم نقل كرده است كه گفت: من سى هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم.شیخ مفید نیز در كتاب اختصاص، به نقل از جابر جعفى آورده است: ابو جعفر امام باقر (ع) هفتاد هزار حدیث برایم گفت كه هرگز از كسى نشنیده بودم.
شیخ مفید مىنویسد: از هیچ كدام از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب كه از امام باقر (ع) صادر شده، ظاهر نشده است. ما در صفحات آینده از بزرگان مسلمان از صحابه، تابعان و فقیهان و نویسندگان و بسیارى دیگر كه از علم و دانش آن حضرت بهرهمند گشتهاند، یاد خواهیم كرد.تحقیقا بسیارى از دانشمندان از آن حضرت كسب علم كرده و بدو اقتدا نموده بودند و گفتار آن حضرت را پیروى مىكردند و از فقه و دلایل روشنى بخش حضرتش در توحید و فقه و كلام كمال استفاده را به عمل مىآوردند. گفتار آن حضرت درباره توحید بنابر نقل مدائنى، روزى یكى از اعراب بادیه به خدمت ابو جعفر محمد بن على آمد و از وى پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیدهاى؟ امام پاسخ داد: من چیزى را كه ندیده باشم عبادت نمىكنم.اعرابى پرسید: چگونه او را دیدهاى؟ فرمود: دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را مىبینند.با حواس به درك نمىآید و با مردمان قیاس نمىشود.با نشانهها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد.در كار خود هرگز ستم روا نمىدارد.او خداوندى است كه جز او معبودى نیست.اعرابى با شنیدن پاسخ امام باقر (ع) گفت: خداوند خود آگاهتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد. احتجاج آن حضرت با محمد بن منكدر از زاهدان و عابدان بلند آوازه عصر خویش شیخ مفید در ارشاد، نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از یعقوب بن یزید از محمد بن ابى عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از ابو عبد الله امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: محمد بن منكدر مىگفت: گمان نمىكردم كسى مانند على بن حسین، خلفى از خود باقى گذارد كه فضل او را داشته باشد، تا اینكه پسرش محمد بن على را دیدم. مىخواستم او را اندرزى گفته باشم اما او به من پند داد.ماجرا چنین بود كه من به اطراف مدینه رفته بودم ساعت بسیار گرم مىبود.در آن هنگام با محمد بن على مواجه شدم.او هیكلمند بود و به دو نفر از غلامانش تكیه داده بود.من با خودم گفتم: یكى از شیوخ قریش در این گرما و با این حال در طلب دنیا كوشش مىكند.به خدا او را اندرز خواهم گفت.پس نزدیك او شدم و سلامش دادم او نیز در حالى كه عرق مىریخت با گشادهرویى جوابم گفت.به وى عرض كردم: خداوند كار ترا اصلاح كناد! یكى از شیوخ قریش در این ساعت و با این حال براى دنیا كوشش مىكند! به راستى اگر مرگ فرا رسد و تو در این حال باشى چه مىكنى؟ او دستان خود را از غلامانش برگرفت و به خود تكیه كرد و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ من در این حالت فرا رسد مرگم فرا رسیده در حالى كه من به طاعتى از طاعات الهى مشغولم.در حقیقت من با این طاعت مىخواهم خود را از تو و از دیگران بىنیاز كنم.بلكه من هنگامى از مرگ باك دارم كه از راه برسد در حالى كه من مشغول به یكى از معاصى الهى باشم.
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟ |
![]() |
![]() |
4 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند : |
![]() |
#17 |
کاربر خیلی فعال
![]() تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,207
تشکر کرده : 12,427
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]()
محمد بن مكندر گوید: گفتم: «خدا ترا رحمت كند! مىخواستم اندرزت گفته باشم اما تو به من اندرز دادى» .
كلینى در كافى، مانند همین روایت را از على بن ابراهیم، از پدرش و محمد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان و هم او، از ابن ابى عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (ع) نقل كردهاند. نگارنده: معناى سخن محمد بن منكدر كه گفته بود: «مىخواستم اندرزت گفته باشم ولى تو به من اندرز دادى» این است كه وى همچون طاووس یمانى و ابراهیم ادهم و...از متصوفه بود و اوقات خود را به عبادت سپرى مىكرد و دست از كسب و كار شسته بود و بدین سبب خود را سربار مردم كرده بود.و بار زندگى خود را بر دوش مردم نهاده بود او مىخواست امام باقر (ع) را نصیحت كند كه مثلا شایسته نیست آن حضرت در آن گرماى روز به طلب دنیا برود.امام (ع) نیز بدو پاسخ مىدهد كه: بیرون آمدن وى براى یافتن رزق و روزى است تا احتیاج خود را از مردمان ببرد كه این خود از برترین عبادات است.اندرزى كه این سخن براى ابن منكدر داشت این بود كه وى در ترك كسب و كار و انداختن بار زندگیش بر دوش مردم و اشتغالش به عبادت راهى خطا در پیش گرفته است.به همین جهت بود كه ابن منكدر گفت: «مىخواستم اندرزت گفته باشم...» بنابر همین اصل است كه از صادقین (ع) دستور اشتغال به كسب و كار و نهى از افكندن بار زندگى بر دوش دیگران صادر شده است.از آنان همچنین روایت شده است كه اگر كسى به عبادت خداى پردازد و شخص دیگرى در پى كسب و كار روانه شود، عبادت این شخص اخیر بالاتر و برتر از آن دیگرى است.امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل كرده است كه فرمود: «ملعون است ملعون است كسى كه خود را سربار مردمان قرار دهد» . پىنوشت: 1 ـ حجر/75: و در این (عذاب) هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است. .................................................. .................................................. ... منبع: كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 18، سید محسن امین، ترجمه: على حجتى كرمانى
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟ |
![]() |
![]() |
4 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند : |
![]() |
#18 |
کاربر خیلی فعال
![]() تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,207
تشکر کرده : 12,427
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]() باقر العلوم به چه معناست؟ فسير حديثي از باقرالعلوم(ع) آيتالله وحيد خراساني آيتالله حسين وحيد خراساني از مراجع تقليد شيعيان در بحث امروز خود گفت: امام باقر (ع) در حديثي به «جابر بن يزيد جعفي» وي را به پنج چيز وصيت ميكند كه اولين و مهمترين آنها پرهيز از ظلم است. آيتالله حسين وحيد خراساني در درس امروز قواعد فقهيه خود با توجه به ايام شهادت امام باقر (ع) به جاي تدريس به بيان برخي از فضائل امام باقر (ع) پرداخت. آيتالله وحيد با بيان اين كه براي صحبت از امام باقر (ع) ابتدا بايد فاصلهمان با اهل ولايت او معين شود، گفت: نام بردن از امام باقر (ع) آسان است، اما درك معناي «باقر» و رسيدن به مفهوم آن بسيار مشكل است. وي با اشاره به كميت و كيفيت علوم منتشره از امام باقر (ع) گفت: تنها «محمد بن مسلم» 16 هزار حديث از ايشان روايت كرده است كه درك برخي از آنها حداقل احتياج به يك ماه بحث دارد. به عنوان مثال، امام در حديثي به «جابر بن يزيد جعفي» كه در جلد 75 بحارالانوار آمده است، فرمود: «تو را به پنج چيز وصيت ميكنم: اگر به تو ظلم شد، تو ظلم نكن!» امام در اين حديث از جابر ميخواهد كه عنوان ظلم را از لوح وجود خود پاك كند. اگر همين قسمت از حديث امام رعايت شود، براي اصلاح دنيا و آخرت بشر كافي است. آيتالله وحيد با اشاره به قسمت دوم حديث گفت: امام دراين قسمت ميفرمايد «اگر كسي به تو خيانت كرد، تو به وي خيانت نكن». امام باقر (ع) در قسمت سوم ميفرمايد «اگر تكذيب شدي و تو را به دروغ نسبت دادند، غمگين مشو!»، منظور امام اين است كه اگر انسان را نيز ستايش كردند، از اين ستايش خشنود نشود. بيان همين لطايف از سوي امام است كه نشان ميدهد «باقر علوم نبييّن» است. اين مرجع تقليد شيعيان با طرح اين سؤال كه چرا امام باقر (ع) ابتدا بحث ظلم را بيان كرد و سپس به بيان خيانت پرداخت، گفت: در كلام معصوم (ع) داريم كه «دِعَامَةُ الْإِنْسَانِ الْعَقْل» يعني «عقل» عمود خيمه آدميت است. همچنين در حديثي در «مستدركالوسائل» آمده است كه «مَثَلُ الْعَقْلِ فِي الْقَلْبِ كَمَثَلِ السرَاجِ فِي الْبَيْت»، بنابراين نسبت ظلم به عقل مانند نسبت ظلمات به نور است. اگر در انسان، ظلم راه يابد، نور عقل وي خاموش ميشود. به همين دليل امام باقر (ع) ابتدا انسان را به پرهيز از ظلم سفارش ميكند. آيتالله وحيد، رسيدن به مرتبهاي كه انسان حتي به ظالم هم ظلم نكند را نشان از طهارت تربيتشدگان در درگاه الهي دانست و افزود: امام باقر (ع) در ادامه حديث ميفرمايد كه اي جابر! ولي ما كسي نيست مگر آن كسي كه اگر تمام اهل مصر و بلد جمع شوند، تمام مردم شهر بر خوبي او اتفاق كنند، ابداً خشنود نشود و در او تأثيري نگذارد. اهل ولايت امام باقر (ع) اينچنين هستند. وي افزود: اگر همين حديث عملي شود، مقام آدميت به رفعت و مقامات عالي ميرسد. اين مرجع تشيع با اشاره به روايتي از پيامبر اكرم (ص) گفت: رسول خدا فرمود: «اي جابر! بايد بماني تا سلام مرا به باقر علم النبيين برساني.»، اصلاً عمر طولاني جابر نيز به بركت همين دعاي پيامبر بود تا سلام پيامبر را به فرزندش ابلاغ كند. آيتالله وحيد در پايان تصريح كرد: لقب «باقر» را كسي به امام پنجم، محمد بن علي (ع) داد كه خدا در قرآن درباره او ميفرمايد «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»، يعني پيامبري كه از روي هوس سخن نميگويد. منبع:فارس چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟ در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب می خواندند زیرا علوم را می شکافت و باز می کرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم ». و در قاموس گفته شده است: محمد بن علی بن حسین را باقر می خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می شکافت و به اصل آن پی می برد و فروع علم را از آن استنباط می کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می داد. ابن حجر در صواعق می نویسد: «او را باقر می خواندند و این کلمه از«بقر الارض »اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می شکافد و مکنونات آن را آشکار می کند. زیرا او نیز گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کرد. »از این رو درباره وی گفته می شد که آن حضرت شکافنده علم و جامع آن و نیز آشکار کننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذکرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده های فراوان، پیشانی اش شکاف برداشته بود. برخی هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر می خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهری در صحاح می پردازد. شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می گفتند؟گفت: «چون علم را می شکافت و اسرار آن را آشکار می کرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (ع) . محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم. منبع: سایت حوزه
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟ |
![]() |
![]() |
4 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند : |
![]() |
#19 |
کاربر فعال
![]() تاریخ عضویت: Oct 2012
موقعیت: اهواز
ارسالها: 1,021
تشکر کرده : 15,126
تشکر شده 15,647 بار در 1,270 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]()
خيلي قشنگ بود مرسي عزيزم
بچه ها تويه همچين روزي از همتون التماس دعا دارم |
![]() |
![]() |
کاربر زیر از دوست گرامی [ARG:2 UNDEFINED] عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده است : | Azijam (2012-11-27) |
![]() |
#20 |
کاربر خیلی فعال
![]() تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسالها: 2,207
تشکر کرده : 12,427
تشکر شده 25,343 بار در 2,731 پست
Mentioned: 0 Post(s)
Tagged: 1 Thread(s)
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
![]()
«از زبان مدینه»
![]() مرا دریاب، مرا که این چنین در غم جانکاه تو سوگوارم. مرا دریاب که تلخیِ بی تو به صبح رساندنِ این شب سنگین را نمی توانم که بنوشم. من از بهت جاده ها و خیابان هایم شرم دارم؛ از سنگینی سکوت غمبار کوچه هایم به اضطراب افتاده ام. مرا دریاب مولا؛ وگرنه، سنگ روی سنگ در زمین سوگوارم بند نخواهد شد. چگونه باور کنم که دیگر قدم های نوازشگر تو را بر خاک خویشتن احساس نمی کنم؟ چگونه باور کنم که دیگر عطر صدای تو در هوای سحرهایم نخواهد پیچید؟ آن گاه که تو تبعید شدی، در هجوم اضطراب و پریشانی، بارها و بارها لحظات را مرور کردم و به جان، خواستار ناز قدم هایت شدم... و تو آمدی، حال چگونه باور کنم که برای همیشه از دیدار تو محروم می شوم و نگاه مهربان تو را بر کوچه باغ های دلم احساس نمی کنم؟ چگونه بی وجود تو زنده باشم و یتیم؟ من در پرتو آفتاب دانش تو می بالیدم و با تو به قله عرفان صعود می کردم، از جلسات علمی تو به نشاط می آمدم و روحم را در نگاه تو غسل می دادم؛ به حلقه های چند نفره شاگردانت خو گرفته بودم، به شهرهای دیگر فخر می فروختم؛ از مناظره ها و گشایش درهای علم به دست تو، لذت می بردم. آن گاه که دانشگاه بزرگ اسلامی از زمین من سر برآورد، جشن شادمانی گرفتم و همه ستاره ها را به جهان خودم دعوت کردم؛ یاد و نام تو را بارها و بارها به شیرینی زمزمه کردم، و از این که دیگر کسی جرأت نمی کرد جدّ تو را نفرین کند، سجده شکر به جا آوردم؛ به خاطر آزادی نقل حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله ، بارها شادی کردم. روزی که فدک به تو برگردانده شد، شادی من به فلک رسید... . حال باید بنشینم و تمام آسمان ها را بنگرم تا باور کنم که باز آن روزهای غم انگیز به کوچه هایم پا گذاشته است؟ مرا دریاب مولا، مرا دریاب... ![]() علی لطیفی
__________________
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست/ما بی تو خسته ایم و تو بی ما چگونه ای؟ |
![]() |
![]() |
4 کاربر زیر از دوست گرامی ماهمون عزیز برای این پست سودمند تشکر نموده اند : |
![]() |
|
کلیدواژه |
فتنه, فرشته, قرآن, قصه, لباس, مومن, ماست, محمد, چین, نجوم, هفتم ذی الحجه, کتاب, کربلا, پنجم, پیشوای, افسرده, الباقرعلیهم السلام, امام, امام حسین, ایمان, باقر, حلقه, حضرت, خدا, دعا, ذکر, سلامت, سه ساله, شهيد, شهادت, شهادت امام مومنان, شير, شیرینی, عبادت, عطر |
در حال حاضر کاربران زیر مشغول مشاهده این تاپیک می باشند: 1 (0 عضو و 1 میهمان) | |
امکانات | |
حالات نمایش | |
|
|
![]() |
||||
موضوع | نویسنده | انجمن | پاسخها | آخرین نوشته |
آشنای بهشت | ماهمون | آموزگاران مکتب نــور | 73 | 2015-02-08 12:17 PM |
لسان الصدق (ع) | ماهمون | آموزگاران مکتب نــور | 79 | 2014-12-19 08:46 PM |
رمان زیبای دالان بهشت | ღ.ترنم.ღ | کتاب داستان | 123 | 2014-05-03 08:22 AM |
پیشوای پنجم حضرت امام محمد باقر (ع) | ماهمون | آموزگاران مکتب نــور | 0 | 2012-10-23 09:26 AM |
ایران آرامگاه پیامبران | ماهمون | دانستنیهای دینی و مذهبی | 0 | 2011-12-10 02:18 PM |
|